سبک نقاشی ناتورالیسم (طبیعتگرایی) بهدنبال بازنمایی واقعیت است بدون آرایش، زیباسازی یا ایدئالگرایی. شما در ناتورالیسم با تصویری روبهرو میشوید که با مشاهدهی دقیق، روشمند و گاه نزدیک به دقت عکاسی ساخته شده است و بیشتر روی ادغام انسان در بستر طبیعی اجتماعی تمرکز کرده است. در این مطلب، تعریف جامع سبک ناتورالیسم در نقاشی، تاریخچه، ویژگیها، تفاوتش با رئالیسم، هنرمندان برجسته، دلایل کوتاه بودن دوران این مکتب و میراث ماندگار آن را میخوانید.
تعریف جامع سبک ناتورالیسم یا طبیعتگرایی
در نقاشی سبک ناتورالیسم، معیارِ حقیقت، دیدن و سنجشپذیری است. هنرمند تلاش میکند سوژه را در بافت طبیعی و اجتماعیاش نشان دهد؛ از منظرههای محلی تا کار و زیست روزمرهی مردم. ناتورالیسم از یک طرف میراثدار رئالیسم است (دقت در زندگی واقعی) و از طرف دیگر از سبک رمانتیسم، روشهای مشاهدهی طبیعت را قرض میگیرد؛ نتیجه این کار، تصویری است که هم «واقعی» است و هم از نظر بصری دقیق و ترکیببندیشده است. آن هم اغلب با وضوحی که با عکاسی مو نمیزند.
البته ناتورالیسم تنها یکی از شاخههای پرجزئیات دنیای نقاشی است. اگر دوست دارید بدانید این سبک در کنار دیگر جنبشهای هنری چه جایگاهی دارد، پیشنهاد میکنیم به مقالهی انواع سبک نقاشی سر بزنید و با مسیر تحول هنر از رئالیسم تا آبستره آشنا شوید.
تاریخچه و خاستگاه سبک ناتورالیسم
اصطلاح «naturalism» دستکم از قرن هفدهم برای «راستنمایی» بهکار میرفت، اما ناتورالیسمِ مکتبی در اواخر قرن نوزدهم تثبیت شد و در دهههای ۱۸۷۰ تا۱۸۸۰ به اوج رسید. این جریان، همزمان با رونق گرفتن نقاشی فضای باز، مدارس یا گروههای منطقهای گسترش یافت:
- در بریتانیا: Norwich School و بعدها The Hague School در هلند با پالتی خنثیتر.
- در فرانسه: مکتب باربیزون (Rousseau، Corot) مسیر طبیعتگرایی منظره را هموار کرد.
- در روسیه: پِرِدوِژْنیکی (The Itinerants) هنر ملیگرا و مردمنگارانه آفریدند.
- در آمریکا: Hudson River School عظمت زیستبومهای بکر را با دقتی طبیعیگرایانه نشان داد.
ویژگیهای کلیدی سبک ناتورالیسم در نقاشی

حالا که با روح کلی ناتورالیسم آشنا شدید، بیایید دقیقتر شویم و به سراغ ویژگیهای کلیدی این سبک برویم؛ همان مؤلفههایی که ناتورالیسم را از دیگر جنبشهای واقعگرایانه متمایز میکنند:
بازنمایی صادقانه و «علمی» از واقعیت
هدف، بازتاب بیطرفانهی واقعیت است؛ نه زیبانمایی نئوکلاسیک و نه اغراق رمانتیک. در بسیاری از نقاشی های سبک ناتورالیسم، جزئیات نور، بافت، آناتومی و محیط با دقتی مهندسی ثبت میشود.
نقش علم و روشهای تجربی
ناتورالیستها به مشاهدهی طولانیمدت، مطالعات میدانی، اتودهای رنگ و نور و حتی بهرهگیری از عکاسی بهعنوان ابزار حافظه و ترکیببندی تکیه میکردند. نتیجه کارشان هم، دقت ترکیببندی و سازگاری نوری قابل سنجش است.
تمرکز بر زندگی عادی و روزمره
اغلب سوژهها، کار، معاش، مناظر بومی و اقلیم محلیاند. شما با کشاورز خسته کنار خرمن، با ساحلنشینان در مه صبحگاهی یا با بچههای کوچههای شهر روبهرو میشوید نه قهرمانان اسطورهای.
تاکید بر جبرگرایی و اثر «محیط و وراثت»
در ادبیات ناتورالیستی (الهام از اندیشهی اِمیل زولا و تِن)، انسان در محاصرهی شرایط دیده میشود: اقلیم، طبقه، حرفه و محیط اجتماعی، رفتار و سرنوشت او را شکل میدهند.
ادغام پیکره و منظره
یکی از امضاهای ناتورالیسم، ادغام فیگور انسانی در دل منظره یا سناریو است؛ پیکره اغلب جزئی از کل محیط است، نه مرکز تمام عیار کادر. این جابهجایی تاکید و تمرکز روی سوژه، تفاوتی مهم با رئالیسم اجتماعی چهرهمحور ایجاد میکند.
تفاوت نقاشی سبک ناتورالیسم با رئالیسم

هر دو «واقعیتگرا» هستند، اما رئالیسم بیشتر بر نقد اجتماعی و روایت تکیه دارد و پیکرهی انسانی معمولاً کانون کادر است. ولی ناتورالیسم با دقت بصریِ فراتر (نزدیک به عکس) و ادغام انسان در بستر طبیعی اجتماعی شناخته میشود و تاکیدش بر راستنماییِ (true-to-life) «محیط» است. اگر میخواهید ریشههای فکری و تصویری ناتورالیسم و تفاوتش با رئالیسم را بهتر درک کنید، حتماً نگاهی به مقالهی سبک نقاشی رئالیسم بیندازید؛ در این مقاله دربارهی واقعگرایی اجتماعی و تفاوت نگاه هنرمندان رئالیست و ناتورالیست توضیح دادهایم.
نقاشان برجسته ناتورالیسم
- John Constable: پیشگام منظرهنگاری راستنما؛ مشاهدهی طولانی طبیعت، تاثیرگذار بر فرانسه.
- Jean-Baptiste-Camille Corot: پل میان نئوکلاسیک، باربیزون و امپرسیونیسم؛ منظرههای متین و مطالعهمحور.
- Théodore Rousseau: چهرهی محوری باربیزون؛ دفاع از طبیعت و نقاشی «en plein air».
- Jules Bastien-Lepage: دقت نزدیک به عکاسی در صحنههای روستایی؛ الهامبخش نسلهای بعد.
- Rosa Bonheur: طبیعتگرایی جانور نگارانه با مشاهدهی مستقیم کالبد و رفتار حیوان.
- Thomas Cole: چشماندازهای عظیم آمریکایی؛ میراثساز برای Hudson River School.
- Marie Bashkirtseff و Dagnan-Bouveret: ژانرهای شهری و آیینی با وضوحی شبیه عکاسی.
دلایل عدم شکوفایی کامل ناتورالیسم و کوتاه بودن دورهی زمانی این مکتب
- ظهور عکاسی؛ رقابت با رقیبی «بینقص»: عکاسی همان دقتِ مطلوب ناتورالیسم را سریعتر و ارزانتر فراهم کرد برای همین بسیاری از سفارشها به دوربین سپرده شد که هم سریعتر و هم ارزانتر.
- سایهی سنگین رئالیسم؛ تفاوتی که دیده نشد: بین مخاطبان و منتقدان، مرز میان سبک ناتورالیسم در نقاشی و رئالیسم محو شد و هویت مکتبی ناتورالیسم کمرنگ ماند.
- انقلاب مدرنیسم: امپرسیونیسم، سمبولیسم و سپس آوانگاردها ارزشهای تازهی بیان و تجربه را پیش کشیدند در نتیجه راستنماییِ بیواسطه، «کهنه» به نظر رسید.
- محدود ماندن به نگاه علمی یا بدبینانه: فقدان یک فلسفهی فراگیر و الهامبخش و اتکای پررنگ به مشاهدهی «سرد»، مجال تخیل و بازیهای زبانیِ نو را کم کرد.
واقعیتی که نمیتوان از آن گریخت؛ میراث ماندگار ناتورالیسم
ناتورالیسم نشان داد که مشاهدهی دقیق و صادقانه میتواند به خودی خود زیباشناسی بسازد. گرچه عمر این مکتب کوتاه بود، اما میراثش در امپرسیونیسم (توجه به نور) و حتی در فوتورئالیسم ادامه یافت. شما هر زمان که در تابلویی انسان را بخشی از بافتِ محیط ببینید و دقتی نزدیک به عکس احساس کنید، رد ناتورالیسم را دنبال کردهاید. اگر شما هم میخواهید تمرین طراحی و مشاهدهی دقیق را مثل نقاشان ناتورالیست تجربه کنید، داشتن یک میز شیبدار طراحی ابزار ضروری شماست. زاویهی درست میزهای قابل حمل و قابل تنظیم گودوود باعث میشود بتوانید ساعتها روی جزئیات تمرکز کنید، بدون اینکه احساس خستگی داشته باشید. برای دیدن مدلهای این میز حتما به این صفحه سر بزنید.
سوالات متداول
آیا ناتورالیسم یک جنبش هنری سیاسی یا اجتماعی بود؟
بهطور مستقیم نه. ناتورالیسم روی مشاهدهی بیطرفانه تمرکز داشت. بااینحال، نشاندادن کار و زیست طبقات مختلف، زاویه جامعهشناختی به آثار ناتورالیسم میداد.
چرا سوژههای روستایی و دهقانی در نقاشیهای ناتورالیسم مهماند؟
چون رابطهی انسان و محیط در بسترهای بومی روشنتر دیده میشود: کار، اقلیم، خاک و نور، همگی اثر میگذارند.
آیا میتوان یک اثر را همزمان رئالیسم و ناتورالیسم دانست؟
بله. به شرطی که اثر هم واقعیت اجتماعی را برجسته کند (رئالیسم) و هم دقت مشاهده و ادغام انسان منظره را نشان بدهد (ناتورالیسم).
چرا سبک ناتورالیسم در زمان خودش بین هنرمندان آکادمیک پذیرفته نشد؟
زیرا ایدهآلسازی کلاسیک را کنار میگذاشت و حقیقت لخت و بیپیرایه را ترجیح میداد برای همین برای ذائقهی آکادمی «کموقار» تلقی میشد.
برای تشخیص یک نقاشی ناتورالیستی از رئالیستی به چه نکاتی توجه کنیم؟
در ناتورالیسم تأکید بر جزئیات و شباهت دقیق به طبیعت مطرح است، انگار که نقاشی از دل واقعیت بیرون کشیده شده. اما در رئالیسم هدف، روایت زندگی و پیام اجتماعی یا انسانیِ پشت تصویر است، نه فقط دقت ظاهری.